فغان ملت ایران پژواکی‌ست از درد، آگاهی و بیداری؛ صدایی برخاسته از دل تاریخ!

این سایت با تکیه بر زبان شعر و اندیشه، بستری‌ست برای بازاندیشی در مفاهیم دین، ملت، و سرنوشت انسان ایرانی!
فغان ملت ایران، نه فقط یک مجموعه شعری، بلکه فراخوانی‌ست برای تفکر، گفت‌وگو و شکستن زنجیرهای کهنه! دعوتی‌ست برای دیدن لایه‌های پنهان حقیقت؛ فراتر از آن‌چه تاکنون دیده‌ایم یا بی‌پرسش پذیرفته‌ایم.

درباره‌ی ما

خوش آمدید به Intellectual Pieces – جایی که اندیشه‌های عمیق و تحلیل‌های نوین در کنار هم، بستر یک گفتگوی سازنده درباره هنر، فرهنگ و مسائل اجتماعی را فراهم می‌کنند. ما در این سایت با هدف ارائه مطالبی دقیق، باکیفیت و تأمل‌برانگیز تلاش می‌کنیم تا افق‌های نوینی از اندیشه و آگاهی را برای شما عزیزان بگشاییم.

برش‌های فکری

آدم

در طی ده‌ها هزار سال گذشته، ادیانی آسمانی به میان ملل آمدند تا بنی آدم را با حقایق پشت پردهٔ هستی آشنا کنند و به تدریج هنگامی که معنویت رو به کسادی می‌رفت، دوباره پیامبری به رسالتی سماوی قیام می‌نمود. اکنون هر چه که به جلو می‌رویم، مذهب بی‌رنگ‌تر شده و نیازهای فطری، درونی و اعتقادی جامعه گریبان‌گیر واسطه‌گان ذات اقدس کبریایی شده، و دین‌گریزی را در سطح وسیع‌تری رواج داده است.

بشر

بشر، امروز پشتوانه و پناهگاه ندارد، لذا آرامش ندارد.در کل جهان حکایت از این دارد که بشریت به صلابه کشیده شده حتی گردان کلفتان بنی آدم، حتی آنهایی که سر رشته‌دار هستند آنها هم به چه کنم چه کنم افتاده‌اند، سر همین است که بشر به خود بیاید و بداند که هیچ کاره است، وقتی که فهمید هیچ کاره است دست از ادعا برمی‌دارد و بعد مجبور است دنبال پناهگاه بگردد.


انسان

وجه تسمیه انسان چیست؟علت نامگذاری این موجود خاکی آن است که هر لحظه در حال نسیان می‌باشد. فراموشی در خونش نهفته است. دلیل این همه فراموشکاری که ضایعات سنگینی در زندگی بشر به بار می‌آورد؛ آب و خاکی است که در آن به عمل آمده و حقیقت نامش فراموش‌خانه می‌باشد و آن هم معلول تاریک‌خانه بوده که در اثر ظلمت زمان ایجاد شده است، که آدمی همه تابلوهای هشداری و اخطاری و اخباری را از یاد می‌بَرد.

خلق

امروز که خلق خدا گرفتار هستند، چه کسی باید جواب گرفتاری‌های مردم را بدهد؟- خلق کرده انداخته در جهنم، برای رد گم کنی هم به ادیان و مذاهب می‌گوید یک جهنمی هست میلیاردها سال بعد، برای اینکه جهنم اینجا را رفو کند.سوختن من و تو آبروریزی وعده‌های خداست، ما را خلق کرد تا حفظمان کند، «اَ لَسْتُ اُولی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُم» قبل از پیدایش انسان گفت من ولیّ شما هستم، من همه شما را محافظت می‌کنم. هیهات بین گفتار و کردار خدا!


خلقت

ما گمشده خلقت هستیم.در واقع ما دارای ابعاد وسیعی در روح و جسم هستیم که شامل اعصاب و احساس، رویا، خواب و بیداری می باشند.. تمام انبیاء و اوصیا و اولیا آمدند که آدمی را از این تاریک خانه زمان نجات بدهند، اما نتوانستند! نه تنها نتوانستند، بلکه همان چراغ های  سوسو کننده ای که در خلقت بشر بود را نیز کم کردند و بعد همانند فوت کردن از بین بردند.

مردم

امروز مردم زیر بار حرف‌های غیرقابل اثبات نمی‌روند؛ این روز بیداری مردم است. همه در حال برداشتن کلاه‌های دین از سرشان هستند. دینی که سرآغازش با شمشیر باشد و شعارش این باشد: «بُعِثْتُ أَنْ أُقَاتِلَکُم حَتَّی تَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا الله»، نتیجه‌ای بهتر از این ندارد که بگوید: کلید بهشت، شمشیر است. یعنی کلید بهشت؛ استبداد است. مردم سال‌ها مسلمان بودند و به ایمان خود باور داشتند؛ کشوری که مهد تشیع بود. اما امروز، خود دین عزت ندارد؛ مردم از دین و از خدا فاصله گرفته‌اند.

ملت

امروز ملل اسلامی ‌در جهنّمی‌ هولناک از جنگ و خونریزی و عداوت و فقر و بیماری و رنج می‌سوزندتمام این عذاب‌هایی که وعده داده مال اینجاست، اینجا دارد ملت را به شدت‌ترین وضعش، به شدیدترین وضعش عقوبت می‌کند، اینجا همان جهنم موعودی است که انبیاء هزاران سال است ده‌ها هزار سال است که وعده دادند. برای ملت ایران الان ایران جهنم است، نه جهنمی بعد از این هست و نه بهشتی هست، یکی از دلایل مهم هم همین است!

ایران

همه زندگی ملت ایران چند سال است که آتش شده،. لااقل نصفی از جمعیت ایران می‌سوزند چون ندارند، از نداری از وفور بیماری از ناامنی بر سر و کله خودشان می‌زنند.بیچاره مریضی که فقیر هم باشد باید بسوزد تا شمع وجودش تمام بشود. قاطبهٔ ملت ایران دستی ندارند که در جیب برود، الله دست‌هایشان را قطع کرده است.




وطن

در وطن زندگی می‌کنیم، فامیل، رفیق، همسایه و همکار داریم اما چه کسی به درد ما می‌خورد؟آن کسی‌ که ما را آورده باید ما را جابجا کند، «آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم». وطنم کجاست؟ ما وطنمان را گم کردیم داریم پیدا می‌کنیم.




مملکت

در این هزار و چهارصد سال، خونریزی‌های زیادی در مملکت اسلام رخ داده است. تاریخ را بخوانید؛ تب ناامنی در جامعه وجود دارد. قانون، پلیس، دادگاه و قضاوت هست، اما نتوانسته جلوی این تب را بگیرد. هرچه جلوتر می‌رویم، جنایات و سرقت‌های خشونت‌آمیز بیشتر می‌شود. این‌ها همه نتیجه‌ی فساد و غیبت است. «به هر جای این مملکت دست بزنیم درد است»، حالا به هر جای این دین هم دست می‌زنیم، عدم تطابق است.

طلیعه‌ای برای بشریت

آن خدایی که مطرح نشده و ما در جست‌وجوی آن هستیم بشر را برای موقعیت‌های برتر آفریده نه برای یک چرخهٔ آمدن و یک زندگی مشترک با حیوان کردن، دنبال آرزوهای برباد رفته رفتن، و بعد همین، می‌میرد و تمام بشود دفن بشود بدنش بپوسد روحش به هوا برود!
یک ارادهٔ دیگری پشت صحنه خلقت بوده که اینها به مسئله انتظار برمی‌گردد‌ یعنی ما وقتی به جزئیات ساختار بشر نگاه می‌کنیم پی می‌بریم به اینکه ما نیامدیم برای اینگونه زندگی کردنی که در هزاران سال متداول است بلکه برای یک مهمی خلق شده‌ایم و این مهم، شناخت سازنده است، به عبارتی دیگر قطره‌ به دنبال اصل خویش به دنبال دریا می‌رود، فرع به دنبال اصل و قطره به دنبال دریا می‌رود.

Let\’s Create Together

Connect with us to explore how we can make your vision a reality. Join us in shaping the future.